روایتی از شکلگیری بزرگترین نهاد غیردولتی جهان داوطلبی و مهربانی به توان بینهایت
برای بسیاری از انسانها، اسم کار خیرخواهانه و داوطلبانه پر از حس آرامش است..
برای بسیاری از انسانها، اسم کار خیرخواهانه و داوطلبانه پر از حس آرامش است، پر از حس نوعدوستی و کمک به آدمهایی که منتظر یاریاند. کار خیر و داوطلبانه حد و مرز ندارد، روز و شب ندارد مهم نیست چقدر استطاعت مالی داشته باشی مهم این است که بخواهی کار داوطلبانه را ثبت کنی در شناسنامه زندگیات و اینجاست که پای موسسات غیردولتی و خیرخواهانه باز میشود در صفحه دلت.
دور و بر خودتان را که نگاه کنید پر از NGO یا همان سمنها (سازمانهایی که بنایشان مردمی است و داوطلبانه) که مستقیماً بخشی از ساختار دولت محسوب نمیشود، اما نقش بسیار مهمیبهعنوان واسطه بین فرد فرد مردم و قوای حاکم و حتی خود جامعه ایفا میکنند. بسیاری از سمنها و خیریهها نزدیکهای عید یا شروع فصل مدرسه، نمایشگاه محصولات تزیینی دستساز مثل لوستر، گلهای دستساز، انواع عروسکهای پارچهای، محصولات هنری و جشنواره غذا برپا میکنند و از مردم و خیرین میخواهند که با شرکت در این نمایشگاهها، در یاری رساندن به نیازمندان سهم داشته باشند. حال این سهم گاه صرف ساخت بیمارستان و مدرسه و موسسههای فرهنگی و ورزشی میشود و گاه صرف درمان بیماریهای سخت و صعبالعلاج، حمایت از کودکان و زنان بیسرپرست و بدسرپرست و حمایت از خانوادههای زندانیان...
بنابر روایتهای موجود اولین بنای کار داوطلبی و خیریه سال 1331 از دل کوچه و بازارهای تبریز شکل گرفت جایی که آدمهای دغدغهمند دور هم جمع شدند و بنای کمک و خدمت به محتاجان را پیش گرفتند؛ طبق آمار پایگاه اطلاعرسانی خیریه کشور، بیش از پنج هزار و پانصد خیریه در کشور فعالیت میکنند. اما جالب است بدانید روایت فعالیتهای داوطلبانه در ایران به سالهای قبلتر از سال 1331 برمیگردد...
سولفرینو؛ سرآغاز قصه انسان مهربان، دنیای آرام
سولفرینو شهر کوچکی در شمال کشور ایتالیا، سرآغاز یک اتفاق مهم در تاریخ شد قصه از آنجا آغاز شد که در روزهای پایانی ژوئن سال 1862 جنگهای خونینی در این شهر رخ داد که هزاران مجروح بازمانده به علت معالجه نشدن در این شهر مردند. تمام این تراژدی تلخ از نگاه یک سوئیسی بهنام هانری دونان ثبت شد و این مرد سوئیسی تلاش کرد با کمک محلیها به داد مجروحان برسد آنهم بدون داشتن هیچ تعصب و تبعیضی بین مجروحان طرفین درگیر در جنگ. مردمیکه داوطلب کمک به این مجروجان جنگی شدند فریاد میزدند TUTTI FRATELLI یعنی «ما همگی برادریم».
بعد از این اتفاق دونان سوئیسی در کتابی به نام خاطراتی از سولفرینو تمام رنج مجروحان و بازماندگان جنگها و درگیریها را نوشت و با خوانندگان این کتاب هزاران سرباز و غیرسرباز و زندانی حق این را یافتند تا از کمکهای داوطلبانه و برادرانه در لحظههای سخت و دردآور بهرهمند شود. در کمیتهها و کنفرانسهای مختلف، کتاب دونان نمایندهای بود برای توصیف نفرتانگیز بودن جنگ و حق بهرهمندی از کمک داوطلبانه و نتیجه این توصیفات شد تشکیل کمیته کمکرسانی که نشانش صلیبسرخی بود بر زمینهای سفید...
«جمعیت هلالاحمر ایران» هم از دل همین قول و قرارها برای کمک به نوع بشر در سال ۱۳۰۱ خورشیدی (۱۹۲۲میلادی) (یعنی سی سال قبل از تشکیل اولین خیریهها) با نام جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران بنیان گذاشته شد؛ در تعریف این نهاد هم آمده است «مردمنهاد و غیرانتفاعی»؛ یعنی همان سنگ بنای داوطلبی اینجا هم محور تمام فعالیتهاست و این نهاد میشود یک حلقه واسط بین توان توانگران و نیاز نیازمندان. هنگام تشکیل این نهاد مردمی در اصول هفتگانهاش هم خدمت داوطلبانه میآید جزء اصول اول؛ یعنی آنهایی که تصمیم میگیرند بیایند و عضوی از خانواده بزرگ هلالاحمر یا صلیبسرخ کشورشان شوند تنها به عشق خدمت به همنوعشان میآیند، داوطلبانه میآیند، نه بهدنبال پول و پست و مقام هستند و نه بهره شخصی درست مثل تمام خیریهها و سمنهایی که برای نیازمندان کار داوطلبانه میکند.
دولتی نیستیم اما امین دولتیم
تصور خیلیها از جمعیت هلالاحمر با توجه به نحوه انتخاب رئیس و بودجههای مصوبی از مجلس و کمکهای دریافتی از دولت این است که هلالاحمر یک سازمان دولتی است؛ در حالی که طبق اصولی که تمام جمعیتهای ملی پای آن را امضا کردند در هیچ کشوری هلالاحمر نمیتواند جزء بدنه دولت باشد و باید تشکیلات و ساختاری مستقلی داشته باشد تا براساس آن استقلال ذاتی که در وجود سازمانهای مردمنهاد نهادینه شده است در مسیر همه اهداف و اصولی که نهضت بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر مشخص کرده حرکت کند.
اما این نهاد امین دولت است در امدادرسانی و کاستن آلام بشری، یک جورایی میشود دست کمکرسان دولت در امور انساندوستانه با توجه به تمام قوانین متبوع کشور. همان حلقه واسط میان مردم جامعه و حاکمیت همان میانجی بین نیازمند و توانگر... خصوصا در زمان وقوع حوادث بسیار مهم کشوری مثل سیل، زلزله و...
برخی از جمعیتهای ملی بر این عقیدهاند که نباید از کمک دولتی استفاده کرد و درست مثل یک سازمانی که تمام گردش مالی آن درون خودش و براساس فعالیتهای داوطلبانه انجام میشود امورات را گذراند، اما بسیاری دیگر از جمعیتهای ملی این نظر را رد میکنند و معتقدند جمعیتهای ملی اگر بتوانند در کنار فعالیتهای داوطلبانه و استفاده از توان خیرین از منابع دولتی هم بهرهمند شوند بسیار موفقترند و برایشان یک مزیت میشود و نشان میدهد فعالیتهای جمعیت هلالاحمر همسو با اهداف کشور است که بودجه مشخص برایش تعریف شده است و حالا جمعیت هلالاحمر به عنوان بزرگترین نهاد غیردولتی جهان بیش از دو میلیون عضو داوطلب دارد که بند کفشهایشان را برای کمک در روزهای سخت و طاقتفرسا محکم کردهاند.
از رئیسجمهور تا خواننده پاپ همه عضوی از بزرگترین شبکه داوطلبی جهان
سازمانهای غیردولتی برای جذب نیرویهای داوطلبِ بیشتر و توسعه فعالیتهایشان سعی در عضوگیری افراد مشهور و الگوهای جوانان در حوزههای مختلف یا به قول خودمان سلبریتیهای جامعه میکنند تا با عضویت آنها در نهادهای غیردولتی، مردم هم تشویق شوند و عضوی از آن مجموعه شوند و شریک کار خیر.
در میان سازمانهای مردم نهاد؛ هلالاحمر ایران دارای بزرگترین شبکه داوطلبی جهان با بیشترین اعضاست که اگر شناسنامه 2 میلیون عضو آن را بالا و پایین کنیم پر است از آدمهایی که عضو شدهاند و گفتهاند پای کار هستند هنگام بلا و نیاز، برای کاهش هر دردی از یک فرد در جامعه. از حسن روحانی رئیسجمهور تا آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، محمود احمدینژاد، مریلا زارعی، پروانه معصومی، پژمان بازغی، امین تارخ، حامد بهداد، محمدرضا شریفینیا، عزتالله انتظامی، مجید اخشابی، حسن جوهرچی، محمد اصفهانی، بهداد سلیمی و هادی ساعی و صدها نفر دیگر... همه آدمهایی هستند که جزء خانواده هلالاحمر نامشان به ثبت رسیده است.
اینکه آدمها بدانند بازیگر مورد علاقهشان حاضر است هنگام بلا، دست از همه کارهای روزمره و گرفتاریهایش بکشد و برای کمک به همنوعش، مثلا به مناطق زلزلهزده برود یا ساعتها پای صندوقهای جمعآوری کمکهای نقدی بایستد یا روزها در چادر جمعآوری اقلام غیرنقدی پاسخگوی مراجعان باشد، یا بیمنت و پاداش برود در مناطق کمبرخوردار و کار درمانی بکند آنقدر پرارزش است که هیچ آدمی نمیتواند بیتفاوت از کنارش بگذرد و هلالاحمر به عنوان بزرگترین نهاد غیردولتی جهان توانسته همه این آدمها را کنار هم قرار دهد.
حالا همه این آدم¬های داوطلب معروف و غیرمعروف با هر عقیده و رنگ و نژاد در بیش از 186 کشور عضو با اصول و اهدافی مشخص که سنگ اول و آخر آن کار داوطلبی و عامالمنفعه به نفع آدمهای نیازمند است مشغول فعالیتاند، فعالیتی که نه قرار است به نام کسی مصادره شود و نه قرار است پولی عاید کسی کند بلکه همهشان دست در دست هم دادهاند تا مرهمیبر دلی شکسته باشند، دستگیر آدم نیازمندی در گوشهای از جهان یا افرادی که جبر روزگار و حوادث طبیعی و غیرطبیعی باعث بیخانمان شدن آسیبدیدن و... شده است. پیوستن به این آدمهای داوطلب آسان است فقط یک دل میخواهد و چند قدم محکم برای انسان مهربان شدن و تحقق یک دنیای آرام...